محل تبلیغات شما



هان، میشناسیدش؟ زیاران خراسانی‌ست
از نسل سلمان است اگر نامش سلیمانی‌ست

دشمن چه اشتباهی مرتکب شد شیشه عطر را که بشکنی رایحه اش بیشتر پخش میشود 
(کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) یعنی باور داشته باشیم که کاروان حسین(ع)تا ابد درحرکت است و اصحاب آن حضرت در امتداد تاریخ به این کاروان می پیوندند و از این شجره طیبه راهی به رهایی می یابند .

اگر حسینی باشی چاره ای جز گفتن لبیک به ندای (هل من ناصر)

ارباب نداری !!!  که اگر چنین نکنی از پادگان امام زمان(عج)اخراج خواهی شد و برای محب علی(ع)و اولادش چه تنبیهی بالاتر از این؟

سردار عزیز ردای سرخ شهادت بر قامتت مبارک انشاالله خون پاکت نابودی اسرائیل را رقم خواهد زد


 

ای افتخار نسل من

شنیده ام وقتی بار سفر می بستید گاهی نگران غربت سید علی می شدید.
نگران اینکه با رفتن امثال شما چه کسی گرد شمع وجود آقا پروانه وار میگردد. چه کسی می داند زیر پوست این شهر چه می گذرد.
آری
فتنه ها یک به یک از راه می رسند.
عده ای یک گوشه ی دنج پیدا کرده اند و آرام "خوابیده اند"
برخی رؤیای خدمت به شیطان بزرگ در سر دارند
آن دیگری سالهاست نان و نمک انقلاب را خورده و هنوز سیر نشده
یکی می گوید بیایید دیگر نگوییم مرگ بر آمریکا. نکند حمله کنند!
"میرغضب" هر روز چند صفحه از قصه ی آرمانشهر آمریکایی را برایمان می خواند
حرامیان تیشه به ریشه ی باورهایمان می زنند
تازگی ها نسخه ی جدید "وقایع کربلا" هم منتشر شده! مثل اینکه بازار دست دادن با دشمن از همان روزها گرم بوده .
اما
برادران آسمانی ام
قسم به لحظه ی عروجتان
این گرد و غبارهای گاه و بیگاه که هیچ !
طوفان هم به کشتی انقلابمان بزند ، ناخدا را رها نمی کنیم
میلیون ها و هزاران و صدها و ده ها نفر که هیچ!
حتی اگر به تعداد انگشتان یک دست هم برسیم، مشت می شویم و در دهان نوچه های استکبار می کوبیم

ذکر سربند من امروز فقط خـــامـــنـــه ایـــســت
نام زیبای تو شد زینت پیشانی ها
باید عـمـار، شویم حادثه ها در راهند
تا کنیم دور از او ، گرد پریشانی ها
مهدیا … ما همه از طایفه سلمانیم
هرچه خواهد بشود ، پای علی می مانیم…


شب یلدایم اگر با تو سپر شد یلداست
یا اگر این شب من باتو سحر شد یلداست

ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو، اگر
بعد از این شام سیه خَتمِ سفر شد یلداست

ما که خود چله نشین تو شدیم آقاجان
این شب چله اگر از تو خبر شد یلداست

شب نشینی و کنار دِگران خوب اما
با تو و عشق تو گر جمله به سر شد یلداست

ای خدایِ کرم و جود و محبت مهدی(عج)
از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست

همچنان آل علی در خطر تهدیداند
آن دمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست

چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان
سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست


 

 آقا شما بیا ، تدارک اطعام با "بسیج"

پرچم زدن به گوشه هر بام با "بسیج"

گرچه پر است دام ، ز بعد ظهورتان

منحل نمودن خطر دام ، با "بسیج"

کرب و بلا مجال شما با سران کفر

یکسر نمودن خطر شام ، با "بسیج"

گرچه شهید راه تو عیسی بن مریم است

آقا.! قبور "قطعه گمنام" با "بسیج"


 

1) بهمان گفت من تند تر میرم، شما پشت سرم بیاین .» تعجب کرده بودیم. سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد. غروب نشده ، رسیدیم گیلانغرب. جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش. نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هایمان را می بستیم که زود راه بیفتیم . گفت کجا با این عجله ؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»

2) بد وضعی داشتیم . از همه جا آتش می آمد روی سرمان نمی فهمیدیم تیرو ترکش از کجا می آید.فقط  یک دفعه می دیدم نفر بغل دستیمان افتاد روی زمین . قرارمان این بود که توی درگیری بی سیم ها روشن باشد، اما ارتباط  نداشته باشیم. خیلی از بچه ها شهید شده بودند. زخمی هم زیاد بود.توی همان گیرودار، چند تا اسیر هم گرفته بودیم. به یکی از بچه ها گفتم ما مواظب خودمون نمی تونیم باشیم، چه برسه به اون بدبختا. برو یه بلایی سرشون بیار.» همان موقع صدا از بی سیم آمد این چه حرفی بود تو زدی؟ زود اسیرهاتون رو بفرستید عقب » صدای آقا مهدی بود. روی شبکه صدایمان راشنیده بود. خودش پشت سرمان بود؛ صد و پنجاه متر عقب تر.

3) ده تا کامیون می بردیم منطقه ؛ پر مهمات. رسیدیم بانه هوا تاریک تاریک شده بود. تا خط هنوز راه بود. دیدیم اگر برویم ، خطرناک است . توی شهر در هر جای دولتی را که زدیم ، اجازه ندادند کامیون را توی حیاطشان بگذاریم . می گفتند اینجا امنیت نداره ! » مانده بودیم چه کنیم . زنگ زدیم به آقا مهدی و موضوع را بهش گفتیم. گفت قل هوالله بخونید و بیاین . منتظرتونم.»


 

هنوز پنجاه سال از غروب خورشيد رسالت نگذشته است كه غاصبان ، سلطنت را به جاى نبوت ، و يزيد را به جاى محمد (ص ) مى نشانند.

بلايى بزرگ دامن گير جامعه اسلامى شده و كار به جايى رسيده است كه سرنوشت جهان اسلام در دست يزيد هوسباز قرار گرفته است . همان يزيدى كه زشت ترين واژه ها از توصيف چهره كريه او ناتوانند.

دردناكتر از همه آنكه ، از حسين (ع) مى خواهند تا ان جرثومه فساد و طغيان را به عنوان جانشين پيامبر به رسميت بشناسد. از عصاره عصمت ، لنگرگاه افلاك ، نقطه پرگار زمين و زمان ، مركز دايره امكان ، از همو كه قلبش ‍ فرودگاه ملائك است ، براى ننگين ترين لكه تاريخ و زشت ترين كلمه قاموس ‍ بشريت ، بيعت مى خواهند. از حسين (ع) مى خواهند تا با دست عصمت ،آلوده ترين دست روزگار را به نشانه تاييد بفشارد.

فرماندار وقت مدينه ماموريت يافته است تا از زاده زهرا براى فرزند لاابالى معاويه راى اعتماد بگيرد. دست بيعت حسين يا سر بريده او، همان دو ارمغانى است كه يزيد يكى از آنها را از مدينه خواسته است .

اكنون ديگر براى حسين (ع) مدينه جاى ماندن نيست ، بايد كاروان و قافله شهادت محملها را بر بندد و صاحبان اصلى مدينه الرسول از مدينه و رسول خداحافظى كنند.

امير قافله ، با ياران وفادار خويش از شهر بيرون مى آيد و در حاليكه خطر هر لحظه او را تهديد مى كند. آهنگ مكه دارد.آيه اى از قرآن را زمزمه مى كند كه روايتگر هجرت موسى (ع) است :

(و خرج منها خائفا يترقب قال رب نجنى من القوم الظالمين)

كاروانيان در طى شش شبانه روز، بيابانهاى سوزان بين مدينه و مكه را پشت سر نهاده و به حريم كعبه پناهنده مى شوند تا آن وادى ايمن را پايگاه امر به معروف و نهى از منكر، و جايگاه اعلام برائت از ستم و بى عدالتى قرار دهند، ولى حراميان روزگار كه با خدا نيز اعلام جنگ كرده اند نه احترام خون خدا و نه حريم خانه خدا هيچ يك را نمى فهمند و عزم شكستن حريم حرم نموده و در خانه امن خدا قصد ريختن خون خدا كرده اند.

مردم از چهار گوشه كشور اسلام به حج و طواف كعبه مى آيند ولى معصوم زمانه كعبه را به سوى كعبه جانان ، حج را به سوى جهاد و زيارت را به سوى شهادت ترك مى كند، لباس احرام را بركنده و كفن شهادت پوشيده و به سوى حج اكبر مى شتابد. و در زمانه اى كه هنگامه زيارت روى خداست پشت به خانه خدا مى كند و مسير بين مكه و كربلا را جايگاه با صفاترين سعى خويش قرار مى دهد، چه در آن وادى سعى و صفاى خونين صفاى ديگرى دارد.

ستارگان كهكشان شهادت ، آسمان بين مكه تا كربلا را نور افشان كرده اند، اين كهكشان راه خونينى است كه از مدينه و مكه آغاز مى شود و به ميدان سرخ نينوا منتهى مى گردد و راه قبله كربلا را مى نمايد. اين كهكشان راه حاجيان نيست كه راه مجاهدان و شهيدان عاشق است .


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کافه کلمات